کمک به نرگس اشتری | Help Narges K Ashtari

وبلاگی برای جمع آوری محتوای مربوط به نرگس اشتری و کمپین کمک به او

کمک به نرگس اشتری | Help Narges K Ashtari

وبلاگی برای جمع آوری محتوای مربوط به نرگس اشتری و کمپین کمک به او

کمک به نرگس اشتری | Help Narges K Ashtari

وبلاگی برای جمع آوری محتوای مربوط به نرگس اشتری و کمپین کمک به او.

بایگانی
  • ۱
  • ۰

عکس از prishanfoundation.blogspot

این مطلب کپی شده از ارسال های شماره هفت و هشت و نه کانال تلگرام نرگس میباشد، لطفا جهت مشاهده نسخه اصلی در کانال تلگرام کمک به نرگس عضو شوید.

رنجنامه نرگس کلباسی اشتری، دختر جوان ایرانی که 5 سال در هندوستان به کودکان و افراد فقیر و بی خانمان کمک کرده است: (ترجمه شده از متن انگلیسی)


به مقامات ایالت اودیسای هندوستان:
در سال 2011 به عنوان یک دختر 23 ساله انگلیسی -ایرانی، زندگی در غرب را برای حمایت از کودکان آسیب دیده ی هندی رها کردم. از دست دادن پدر و مادرم در سنین کودکی، بهانه ای شد تا زندگی خود را وقف کودکان یتیم و بی خانمان کنم به این امید که برای آنها خانواده ای شوم و آنها را در دستیابی به آینده ای درخشانتر یاری رسانم.
تصمیم داشتم اودیسا را خانه ی خود کنم و دو سرپناه برای کودکان در منطقه رایاگادا ساختم. این خانه ها با سخاوت حامیان خارجی ساخته شد و در نهایت یکی از آنها مکانی برای کودکانی با مشکلات بینایی شد. اگرچه از این دستاوردهایی که در چند سال گذشته در اودیسا داشته ام خرسندم، با این حال مورد بی رحمانه ترین نوع از سواستفاده توسط عده ای صاحب قدرت و نفوذ در این ایالت قرار گرفته و اکنون در حال جنگیدن برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ی خود هستم.
در سال 2013 بعد از دو سال کار کردن در کنار یک ان جی اوی محلی به نام اسیست، متوجه شدم که این گروه در حال شیادی و سواستفاده از من هستند. در پشت فعالیت های خیرخواهانه مخفی شده و از مردمی که مرا دوست داشتند اخاذی میکردند. اولین خانه ای که برای کودکان بنا کردم را به واسطه ی اسناد جعلی و وعده های دروغین از من گرفتند. زمانی که در حال گرفتن خانه ی دوم بودند (خانه ای برای کودکان با مشکل بینایی) به شدت مقابله کردم. به پلیس رایاگادا شکایت کرده و در پی آن، زن و شوهر گروه اسیست یه زندان افتادند. در آن زمان خیال میکردم عدالت در حق مورد من بر قرار شده است، اما اشتباه میکردم.
با توجه به فشارهای بین المللی از طریق دادخواستی که من منتشر کرده بودم، آن دو نتوانستند به قرار وثیقه آزاد شوند، اما در نهایت وکلای آنها دادگاه عالی اودیسا را ترغیب کردند که موکلینشان آزاد شوند. آن زن یک کودک یتیم را در تمام مدت سه ماه محکومیتش به عنوان فرزندش و به بهانه ی شیر دادن به او با خود به زندان برد تا بتواند عواطف عمومی را متوجه خود کرده و تبرئه شود. هیچ اقدامی در جهت اثبات اینکه این کودک از آن او هست یا نیست صورت نگرفت، هیچ تست دی ان ای انجام نشد و کاری از دست من ساخته نبود. میزان تاثیری که این افراد تا امروز در این منطقه داشته اند مشمئز کننده است و تنها بیگناهانند که مجازات میشوند. 
و حالا از روزی که آزاد شده اند، زندگی مرا به جهنمی تبدیل کرده اند. آنها به رایاگادا بازگشته اند به هر آنچه از من گرفتند. و حالا به زندگی خود بدون کمترین عقوبتی ادامه میدهند. من آنها را میبینم و آنها نه تنها زندگی من بلکه زندگی مردمی از رایاگادا که به من کمک کرده اند که از کودکان حفاظت کنم را نیز تهدید میکنند.
آنها نه تنها بیان میکنند که هرآنچه من گفته ام دروغ بوده و از این طریق آبروی مرا خدشه دار میکنند، بلکه با ساختن داستان های دهشتناک سعی در محکوم کردن من به زندان داشته و تلاش میکنند ویزای هند مرا ابطال کنند. آنها از هر روشی برای ساکت کردن من استفاده میکنند. در مورد من و فعالیت های من در روزنامه های داخلی اخبار دروغ منتشر میکنند، خبرنگاران و سایر افراد سودجو را برای ارعاب به خانه من میفرستند. آنها مردم را از طبقات مختلف جامعه بر علیه من تحریک میکنند و بسیاری از مقامات با اینکه از اصل داستان آگاهند از بیم اینکه مقام و شغلشان را از دست بدهند هیچ اقدامی نمیکنند. متعاقبا کسانی که در رایاگادا به من کمک کرده اند نیز هدف قرار گرفته اند. به عنوان مثال دو تن از کارکنان ما.
در حال حاضر زهرآگین ترین تهمت آنها اتهام به قتل است. این تهمت ریشه از اتفاقی گرفته که در نوامبر سال 2014 افتاد. یک زوج که با من در مرکز متعلق به کودکان با مشکلات بینایی همکاری میکردند من و بچه ها در یک پیک نیک همراهی کردند. این زوج دو کودک خود را نیز همراه آورده بودند. آن روز فرزند برزگتر در رودخانه افتاد و هرگز پیدا نشد. یک ماه بعد از این اتفاق گروه اسیست با نزدیک شدن به این والدین داغدار آنها را ترغیب کرد که مرا به مرگ کودکشان متهم کنند. و به امید دریافت خسارت هنگفت از من گزارش خود را از گم شدن به قتل تغییر دادند. در نهایت شکایتی بر علیه من تنظیم و طیق قانون مجازات هند من متهم شدم.
من ویران و شوکه شده به خودم دلداری میدادم که با توجه به عدم وجود مدرک بر علیه من، حکمی صادر نخواهد شد. با این حال با وجودی که پلیس رایاگادا اعلام کرد میداند چه کسانی پشت این داستان هستند، هیچ تلاشی برای متوقف کردن این ماجرا نکرد. اگرچه من به زندان فرستاده نشدم و به قید وثیقه آزاد هستم، اما نام و آبروی من خدشه دار شده و آینده و کارم با کودکان نامشخص است.
من به پلیس ایمان داشتم و گمان میکردم همه این اتفاقات پایان خواهد گرفت، اما نگرفت.
اگرچه در نهایت پلیس تسلیم شد، اما بیان کرد که توسط گروه های حامی قبائل تحت فشار هستند و پدر و مادر آن کودک گم شده از گروه قبائل بوده اند. به من گفته شد که خارج از دادگاه با ان جی او ها وارد مذاکره شوم. آنها گفتند اگر رشوه ای که از من خواسته اند را بدهم، همه چیز حل خواهد شد، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما من نپذیرفتم چون بیگناه بودم، نپدیرفتم چون میخواستم کار درست را انجام بدهم، و حالا هنوز بعد از دو سال من گرفتار پیامد های درستگاری ام هستم.
اسیست به طور مداوم در حال ترغیب کردن مردم فقیر است تا برای پول من را مورد هدف و حمله قرار دهند. اسیست وکلای سطح عالی برای مردم فقیر میگیرند تا به آنها یاد دهد چگونه از طریق روش های قانونی بر علیه من اقدام کنند. اگر نگوییم همه این مردم، اما بیشتر آنها بی سواد هستند و به راحتی مورد استفاده واقع میشوند و من به شخصه آنها را نکوهش نمیکنم. اینها روشهای محاسبه شده برای حمله به من است و اگرچه مدارک کاملا روشن هستند به نظر میرسد کسی در این استان قصد متوقف کردن آنها را ندارد.
مدام به من گفته میشود که سکوت کنم و مطمین باشم که اتفاقی نمی افتد، اما چگونه میتوانم ساکت باشم در حالی که به قتل متهم شده ام؟ چگونه میتوانم سکوت کنم در حالی که هروز من و کودکانم مورد آزارو اذیت واقع میشویم؟ چگونه میتوانم سکوت کنم مادامی که ویزای من حالا بعد از یک سال فشار تمدید شده است؟ من یک سال اجازه خروج از کشور را نداشته ام و احساس میکردم که در زندانی هستم. من احسای میکنم سالها در زندان بوده ام و به واقع کاری از من ساخته نیست.
کودکانی که سالها در کنار آنها زندگی کرده ام دیگر اجازه دیدن مرا نخواهند داشت و خانه ای که برای کودکان ساخته بودم را دیگر نمیتوانم ببینم.
آنچه در این استان در حال اتفاق افتادن است نقض مطلق عدالت است. چند کلیسا و عده ای از وکلای قوی ایالت اودیسا پشتیبان آن دولتمردانی هستند که میترسند در مقابل این این ان جی او و لشکر قبیله ای آنها بایستند. حتی کمیسیون حقوق بشر و وزارت امور قبیله ای نیز همسو با این جریان هستند. پس من چه شانسی خواهم داشت؟ دوباره و دوباره من باید مقابل گروه های مستقل اینچنینی بنشینم. بارها و بارها دوباره باید احساس کنم که یک قاتل هستم در حالی که آنها به راحتی راه میروند و زندگی را همچون گذشته بدون عواقب کارهایشان سپری میکنند. در سال 2014  من ان جی اوی خود با نام بنیاد پریشان را به امید برگردان دارایی های معنوی دزدیده شده ام راه اندازی کردم اما هنوز چیزی به دست نیاورده ام.
من به عنوان یک زن خارجی از شما میپرسم، چرا باید غرب را رها کنم و به یکی از فقیر ترین ایالات هند بیایم اگر هدف من چیزی جز کمک به کودکان بوده است؟ من از شما تقاضا دارم که بفهمید چرا من حتی بعد از اینکه مورد خیانت و شیادی قرار گرفتم اینجا را ترک نکردم اگر هدفی جز کمک به کودکان داشتم؟ از تمام مکانهای راحتی که میتوانستم در آنها زندگی کنم گذشتم، و من رایاگادا را انتخاب کردم تا در کنار کودکانی که عاشقشان هشتم زندگی کنم. من انتخاب کردم که در تنهایی و در فقر با این کودکان ارزشمند که تمام روح و قلب و جسم مرا در 6 سال گذشته تسخیر کرده اند زندگی کنم.
من نه تنها روحی که از لحاظ جسم هم به بدترین شکل ممکن مورد خشونت واقع شده ام.
و حالا من صبر میکنم. در جهنمی از ترس و فساد صبر میکنم. به خاطر اتهاماتی که بر علیه من است هر حرکت من در هند مورد بررسی قرار میگیرد و اگرچه من ویزای قانونی کشور هند را دارم، به من گفته شده است که خروج من از این کشور ساده نخواهد بود چرا که من با قید وثیقه آزاد هستم. بدون هیچ انگیزه، دلیل و مدرک، من گناهکار شناخته میشوم. من با تمام این اتفاقاتی که به وضوح حقیقت ندارند مقابله میکنم. هروز مورد آزار و اذیت واقع میشوم، هروز زندگی ام تهدید میشود هروز مورد سو استفاده قرار میگیرم اما چیزی از عدالت نصیبم نمیشود.
هروز منتظر کسی هستم، هر کس که برای قدم برداشتن به سمت حقیقت و عدالت با من همراه شود. دو سال گذشته است و من همچنان هیچ پشتیبانی ندارم. من هنوز حتی یک نفر را در دولت ندارم که داستان مرا بشنود. و حالا، من از شما، به عنوان وزیر ارشد برای برقراری عدالت تقاضا دارم. برای من، برای هندوستان و برای کودکانش. به این کودکان نشان دهید که عدالت بر هرچیز ارجح است. به آنها نشان دهید که خوبی پیروز است و شیطان به سزای اعمالش میرسد. به آنها نشان دهید که لازم نیست ضعف از قدرت هراسی داشته باشد. لطفا به آنها نشان دهید که قوانین از بیگناهان دفاع میکند و لطفا به من اجازه دهید که شما را ببینم و هزاران مدرک که برای حمایت از تک تک ادعاهای خود دارم را به شما نشان دهم. من از شما تقاضا دارم آن همراهی باشید که من به شدت به او نیازمندم.
پایان
برای همراهی با من لطفا این پتیشن را امضا کنید:
 https://www.change.org/p/chief-minister-of-odisha-naveen-patnaik-foreigner-accused-of-murder-stop-this-inhumane-treatment-of-narges-k-ashtari?recruiter=597439661&utm_source=share_for_starters&utm_medium=copyLink

  • ۹۵/۰۷/۱۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">